خب امروز به طور باورنکردنی عالی بود تو مدرسه:)
خب زنگ اول معلم علوم داشتیم که هیچ اتفاقی نیوفتاد
زنگ تفریح با دوستم فهمیدیم شب ها مثل هم میخوابیم😂
یعنی هردوتامون باید دستمون زیر بالشتمون باشه و جامون خنک باشههه😂😂😭
هیچی دیگه زنگ دوم تا نیم ساعت زنگ معلم نیومد!
اما بعدش مشاور مدرسمون اومد ( مشاور ما ۳۱ سالشه خیلی هم جوون و خوشگله)
گفت یه جمله یا شعر بنویسین
من اومدم به تیکه از آهنگ های آپ و وادادا از کپلر که معنیش قشنگ بود رو نوشتم و ازم درخواست کرد که یه برشور از اینا بنویسم و بهش بدم که تو مدرسه آویزون کنه و من رو هم به مدرسه معرفی کنه
یعنی من اون موقع بال درآوردم از خوشحالیییی
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر 😭✨💓
حالا زنگ سوم قبل از اینکه معلم بیاد ما دوتا از بچه های کلاسمون رو مزدوج کردیم😂
تو کلاس آهنگ خوندیم و عقدشون کردیم و فردا هم عروسی داریمممممم
منتظرم فردا چی پیش میاد
خب بیخیال
میاین حرف بزنیم؟